شعر و اشعار شهریار
هیچ آفریده ئی به جمال فریده نیست
این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست
شعر و اشعار شهریار
آن سروناز هم که به باغ ارم در است
فرد و فرید هست و لیکن فریده نیست
شعر و اشعار شهریار
نرگس دریده چشم به دیدار او ولی
دیدار آفتاب به چشم دریده نیست
شعر و اشعار شهریار
در بزم او که خفته فرو پلک چشمها
غیر از دل تپیده و رنگ پریده نیست
شعر و اشعار شهریار
هر آهوئی به هر چمنی می چرد ولی
آن آهوئی که در چمن او چریده نیست
شعر و اشعار شهریار
زلفش بریده رشته پیوند دل ولی
خود رشته ای که دل دمی از وی بریده نیست
شعر و اشعار شهریار
از شهریار غیر گناه مجردی
یک نقطه سیاه دگر در جریده نیست
شعر و اشعار شهریار