گویاترین

گویاترین

گویاترین

گویاترین

اشعار فروغ فرخزاد


اشعار فروغ فرخزاد


شادم که در شرار تو می سوزم

شادم که در خیال تو می گریم

شادم که بعد وصل تو باز اینسان

در عشق بی زوال تو می گریم


اشعار فروغ فرخزاد


پنداشتی که چون ز تو بگسستم

دیگر مرا خیال تو در سر نیست

اما چه گویمت که جز این آتش

بر جان من شراره دیگر نیست


اشعار فروغ فرخزاد


شب ها چو در کناره نخلستان

کارون ز رنج خود به خروش آید

فریادهای حسرت من گوئی

از موج های خسته به گوش آید


اشعار فروغ فرخزاد


شب لحظه ای بساحل او بنشین

تا رنج آشکار مرا بینی

شب لحظه ای به سایه خود بنگر

تا روح بی قرار مرا بینی


اشعار فروغ فرخزاد


من با لبان سرد نسیم صبح

سر می کنم ترانه برای تو

من آن ستاره ام که درخشانم

هر شب در آسمان سرای تو

غم نیست گر کشیده حصاری سخت


اشعار فروغ فرخزاد


اشعار فروغ فرخزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.